کندی جون حموم رفته
خیلی کثیف بودی بردمت حموم تو حموم خوش حال بودی و دو بار شعر خوندی حمومت خیلی طول کشید چون از کثیفی سیاه شده بودی هه هه هه وقتی بردمت توی بالکن تا خشک بشی ناراحت شدی و دیگه شعر نخوندی اخه من که نمتونم توی افتاب چند ساعت واستم تا خشک بشی یعنی باید عینک افتابی بزنم یا چتر بالای سرم نگه دارم چند ساعت بعد چند ساعت اومدم برت دارم از تو افتاب دیدم هنوز پاهای کوچولوت هنوز خیسه دیگه برت نداشتم بعد نیم ساعت اومدم برت دارم دیدم هنوز خیسی دیگه زدم به سیم اخر برت داشتم و گفتم میخوای خیس باش نمیخوای خیس نباش هه هه هه نیم ساعت بعد از اوردنت به توی خونه دیدم هنوز خیسه پاهات قلبم شکست گفتم اخه چرا خشک نمیشوی دیگه طاقت...
نویسنده :
نیلوفر
18:49